علی اصحابی تو بارون

مث حس بارون تو وقت دعا مث من که با تو قدم میزدم 

منو باد و بارون کنار همیم تورو تو خیابون صدا میزدم 

مث حس دلتنگی تو این شبام من و بودی عطری که شاید بره 

نه میشه بمونم نه دل بکنم چه بد شد من و تو شدیم خاطره 

تو بارون با گریه میخندیدم از دور نبینی تو اشکامو حالت عوض شه 

تو فکر کردی آسونه واسم جدایی چی میشد که جای تو با من عوض شه 

تو بارون با گریه میخندیدم از دور نبینی تو اشکامو حالت عوض شه 

تو فکر کردی آسونه واسم جدایی چی میشد که جای تو با من عوض شه 

تو فکر کن با تو من بد شدم واسه من عذابه ازت رد شدم

نشستم رو به روی خودم چه آسون من از زندگیت کم شدم

نمیخواستم از من تو دلخور بشی نباید تو بعد از من افسرده شی

اگه رفتنم بی دلیله برات یه روزی میفهمی که خوب بود برات

تو بارون با گریه میخندیدم از دور نبینی تو اشکامو حالت عوض شه

تو فکر کردی آسونه واسم جدایی چی میشد که جای تو با من عوض شه

تو بارون با گریه میخندیدم از دور نبینی تو اشکامو حالت عوض شه

تو فکر کردی آسونه واسم جدایی چی میشد که جای تو با من عوض شه